رهپویان علی(ع)

رهپویان علی(ع)

رهپویان علی(ع)

رهپویان علی(ع)

از اینکه مدتی وبلاگروبروز رسانی نکردم از همه ی دوستای خودم عذر خواهی میکنم

امام علی(ع)

تولد و نسب
علی ابن ابیطالب، امام اول تشیع و داماد، پسرعمو و برادر دینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. کنیه اش "ابوالحسن" است و القاب مختلفی همچون امیر المومنین دارد. امام علی چهارمین خلیفه اسلامی است. امام علی در روز جمعه سیزدهم رجب سال سی ام پس از عام الفیل (ده سال قبل از بعثت محمد) در مکه، در داخل کعبه به دنیا آمد. هیچ کس قبل از او و بعد از او، در این خانه خدا تولد نیافته است و این نشانگر موهبت و احترام و توجه خاص خداوند به وجود علی و بیانگر مقام بسیار ارجمند اوست. حضرت علی نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم هستند. پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم است و مادر او فاطمه بنت اسد فرزند هاشم می باشد. خاندان هاشمی از لحاظ فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و در دیگر طوایف عرب، زبانزد خاص و عام بوده است. فتوت، مروت، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است. تمام این فضیلتها در مرتبه عالی در وجود حضرت علی موجود بوده است.

فاطمه بنت اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت: خداوندا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم حضرت ابراهیم علیه السلام سازنده این خانه ایمان راسخ دارم. پرودگارا! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما! لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس ابن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد. فاطمه وارد کعبه شد و دیوار به هم پیوست. فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان مهمان خدا بود و نوزاد خویش را سه روز پس از سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل، به دنیا آورد. سپس از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت: "پیامی از غیب شنیدم که نامش را "علی" بگذار."

دوران کودکی
حضرت علی تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید، پیامبر اکرم وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد. تا آنکه، خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد. ابوطالب عموی پیامبر، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد. رسول اکرم پس از مشورت با عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد. عباس، جعفربن ابیطالب را و پیامبر علی را به خانه خود بردند. به این طریق حضرت علی به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت. علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد.

بعثت پیامبر و اسلام آوردن امام علیاز فضایل حضرت علی این است که او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر می باشد. پیامبر اولین بار برای اعضای خانواده اش (که علی هم جزو آنها شمرده می شد) دعوتش را آشکار کرد و علی اولین مردی بود که پس از دعوت خصوصی محمد به دین اسلام گروید. وی به همراه حضرت خدیجه علیهاسلام نخستین مسلمانان به شمار می روند.

حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص )
پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد به پیامبری و سه سال دعوت مخفیانه، سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد. در این میان تنها حضرت علی مجری طرحهای پیامبر در دعوت الهی وی و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد. در همین ضیافت پیامبر از حاضران سؤال کرد: چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد؟ فقط علی پاسخ داد: ای پیامبر خدا! من تو را در این راه یاری می کنم. پیامبر بعد از سه بار تکرار سؤال و شنیدن همان جواب فرمود: ای خویشاوندان و بستگان من، بدانید که علی برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست. از افتخارات دیگر حضرت علی این است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا در بستر ایشان خوابید تا پیامبر بتواند بگریزد و به این ترتیب زمینه هجرت پیامبر به مدینه را آماده ساخت.

حضرت علی بعد از هجرت به مدینهدر دوران پس از هجرت امام علی به مدینه به دو نمونه از فضایل وی اشاره می کنیم:
1 - جانبازی و فداکاری در میدان جهاد :
حضور وی در 26 غزوه از 27 غزوه پیامبر و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است.

2 - ضبط و کتابت وحی و قرآن کریم
کتابت وحی و تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی و دعوتی از کارهای حساس و پرارج امام بود. ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی، را ضبط می کرد. به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار می آورند. در این دوران بود که پیامبر فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی فرمود: "تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی. به خدایی که مرا به حق برانگیخته است، تو را به برادری خود انتخاب می کنم، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد."

ازدواج امام علی با حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام
عمر ابن خطاب و ابوبکر پس ازمشورت با سعد ابن معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند جز علی کسی شایستگی زهرا را ندارد. لذا هنگامی که علی در میان نخلهای باغ یکی از انصار مشغول آبیاری بود موضوع را با وی در میان نهادند و ایشان فرمود: دختر پیامبر مورد میل و علاقه من است. سپس به سوی خانه رسول به راه افتاد. وقتی به حضور رسول اکرم رسید، عظمت محضر پیامبر مانع از آن شد که سخنی بگوید تا اینکه رسول اکرم علت رجوع ایشان را جویا شد و حضرت علی با تکیه به فضایل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود: "آیا صلاح می دانید که فاطمه را در عقد من درآورید؟" پیامبر موافقت خود را با این ازدواج اعلام کرد و پس از موافقت حضرت زهرا، آن حضرت به دامادی رسول اکرم نائل آمد و با حضرت زهرا ازدواج کرد. خانه آنها در خانه ای کنار خانه پیامبر قرار داشت.

حضور در صحنه های مختلف و یاری پیامبر اسلامامام علی در مواقع مختلف و خطیر یاور پیامبر بود. وی یکی از موثرترین جنگاوران سپاه اسلام بود و در تمامی جنگ های پیامبر به جز جنگ تبوک ایشان را همراهی کرد. در جنگ احد و جنگ حنین که سپاه مسلمانان شکست خورد و گریخت، از معدود افرادی بود که با پیامبر باقی ماند و از جان او دفاع کرد. در جنگ خندق قهرمان عرب عمرو ابن عبدود را شکست داد. در جنگ خیبر سپاه اسلام به فرماندهی او قلعه های مستحکم خیبر را فتح کرد. همچنین در واقعه برائت از مشرکین، پیامبر سورهٔ توبه را به وسیلهٔ او به مکیان ابلاغ کرد. در ماجرای فتح مکه نیز پرچم اسلام به دست او بود و با شعار امروز روز مرحمت است وارد مکه شد، سپس با پیامبر وارد خانهٔ کعبه شد و بر دوش او رفت و بت ها را شکست.

غدیر خمپیامبر بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش در راه برگشت در محلی به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد، زیرا پیک وحی فرمان داده بود که پیامبر باید رسالتش را به اتمام برساند. پس از نماز ظهر، پیامبر بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود: "ای مردم! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. درباره من چه فکر می کنید؟" مردم گفتند: " گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی. " پیامبر فرمود: " آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه، خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست؟ " مردم گفتند: " آری، گواهی می دهیم. " سپس پیامبر دست حضرت علی را بالا گرفت و فرمود: " ای مردم! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست؟ " مردم گفتند: " خداوند و پیامبر او بهتر می دانند. " سپس پیامبر فرمود: " ای مردم! هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی هم مولا و رهبر اوست. " و این جمله را سه بار تکرار فرمودند. بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی تبریک گفتند و با وی بیعت نمودند.

حضرت علی بعد از رحلت رسول اکرم
پس از رحلت رسول اکرم به علت شرایط خاصی که بوجود آمده بود، حضرت علی از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد. نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت. شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت. علت این بود که امت اسلام درباره امامت علی از همان روز مرگ محمد اختلاف داشتند. گروهی از اصحاب پیامبر شامل همه بنی هاشم و سلمان فارسی، عمار یاسر، ابوذر، مقداد، خزیمة بن ثابت (ذوالشهادتین)، ابوایوب انصاری، جابر ابن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری و زبیر معتقد بودند که علی «خلیفهٔ رسول خدا» و «امام برحق» است. اما دیگران به مخالفت با وی پرداختند و سرانجام طی شورای سقیفه بنی ساعده ابوبکر به خلافت پس از پیامبر رسید. در طی خلافت ابوبکر و عمر و عثمان، امام علی همواره به آنها مشورت می داد، تا جایی که عمر بارها گفت «اگر علی نبود عمر هلاک شده بود». در شورای شش نفره امام علی حاضر نشد پیشنهاد عبدالرحمن ابن عوف را بپذیرد که گفته بود به شرطی با علی بیعت می کند که بر اساس کتاب خدا، سنت پیامبر و سنت دو خلیفه اول عمل کند و تاکید کرده بود، که تنها بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر عمل می کند. امام در حمله ناراضیان مسلمان به دارالخلافه در پایان حکومت عثمان تا حد توان در حفاظت از دارالخلافه کوشید و تلاش کرد که جان عثمان حفظ شود. فعالیتهای امام در این دوران به طور خلاصه اینگونه است:
1 - عبادت خدا
2 - تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23سال زندگی پیامبر مشابه نداشت.
3 - پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر.
4 - بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت.
5 - حل مسائل هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد.
6 - تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده، برای سیر و سلوک برخوردار هستند.
7 - کار و کوشش برای تامین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف می نمود.

دوران خلافت علی
امام علی پس از کشته شدن عثمان خلیفهٔ سوم توسط خیل مسلمانانی که به او هجوم آورده بودند به خلافت برگزیده شد. وی بار دیگر بیت المال را به تساوی بین عموم مسلمانان تقسیم کرد و دست آزمندان را از دارالخلافه مسلمانان کوتاه کرد. پایتخت او ابتدا شهر مدینه بود. عده ای از یاران گذشته او و پیامبر مانند طلحه و زبیر توقع حکومت بصره و کوفه را از علی داشتند که با مخالفت او روبرو شدند. آن ها به تشویق مروان ابن حکم به همراه عایشه دختر ابوبکر و از همسران پیامبر به مخالفت با وی پرداختند. این تحریکات باعث رخداد نبرد بصره شد که چون عایشه بر شتری سرخ مو سوار بود جنگ جمل نام گرفت. امام علی در این جنگ پیروز گشت و مرکز خلافت خود را از مدینه به کوفه تغییر داد. پس از آن با مهمترین دعوی دار خلافت یعنی معاویه پسر ابوسفیان که از طایفهٔ بنی امیه بود و با او دشمنی داشت و برای خود در سوریه حکومتی پرقدرت برپا کرده بود به مخالفت پرداخت. معاویه کشته شدن عثمان را بهانه قرار داده و از علی خواست که قاتلین عثمان را به وی تحویل دهد. امام علی هم اعلام کرد قاتلین عثمان پیش وی نیستند و با خلیفه گری معاویه مخالفت کرد. معاویه پیراهن خونین عثمان را بهانهٔ شورشی بر علیه علی کرد و جنگ صفین را به راه انداخت. پس از ۱۱۰ روز جنگ سرانجام کار به داوری گذاشته شد و عمرو ابن عاص که از حکم سوی معاویه بود با فریب ابوموسی اشعری اعلام کردند معاویه خلیفهٔ مسلمانان است. این امر موجب شورش گروهی از سپاهیان علی شد. این گروه خوارج نام گرفتند. علی ابتدا آن ها را به صحبت فرا خواند، ولی پس از آنکه خوارج قاصدین او را کشتند، به جنگ با آنان پرداخت و در جنگ نهروان تار و مار کرد؛ به گونه ای که جایگاه خود را به سیستان بردند.

شهادت
بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج، برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی معروف به ابن ملجم، و برک بن عبدالله تمیمی و عمرو بن بکر تمیمی در یکی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی و برادرکشی حضرت علی، معاویه و عمروعاص است و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند، مسلمانان تکلیف خود را خواهند دانست. سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد. ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند. آن شب حضرت علی در خانه دخترش مهمان بود و از واقعه صبح با خبر بود. وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد، ام کلثوم گفت: فردا جعده را به مسجد بفرستید. حضرت علی ( ع ) فرمود: از قضای الهی نمی توان گریخت. آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد:

کمر خود را برای مرگ محکم ببند، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد.
و از مرگ آنگاه که به سرای تو درآید، جزع و فریاد مکن

ابن ملجم در حالی که حضرت علی در سجده بود، ضربتی بر فرق مبارک آن حضرت وارد ساخت؛ به گونه ای که خون از سر حضرتش در محراب جاری شد. در این حال حضرت فرمود: "فزت و رب الکعبه" به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. سپس آیه 55 سوره طه را تلاوت فرمود: «شما را از خاک آفریدیم و در آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان می آوریم». امام علی در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمود: "شما را به پرهیزکاری سفارش می کنم و به اینکه کارهای خود را منظم کنید و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید. یتیمان را فراموش نکنید، حقوق همسایگان را مراعات کنید. قرآن را برنامه ی عملی خود قرار دهید. نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست. حضرت علی سرانجام در 21 ماه رمضان به شهادت رسید و در نجف به خاک سپرده شد.

ویژگی ها
امام علی در سخنوری و ادبیات چیره بود، به طوری که وابستگان بنی امیه علی رغم لعن وی، گفتارش را از حفظ می کردند، تا بیانشان شیوا شود. همچنین مجموعه گفتارها و نوشتارهای شیوا و ادیبانه وی توسط سید رضی در کتابی به نام نهج البلاغه جمع آوری شده است. علاوه بر آن مجموعه روایات وی در کتاب غرر الحکم جمع شده است. ادبای عرب کلام او را شیواترین کلام بعد از قرآن می دانند. بین مسلمانان مقام عرفانی، علم، شجاعت، عدالت، کمک به بینوایان و ساده زیستی علی مورد ستایش قرار گرفته است. از میان مسلمانان غیر شیعه ابن ابی الحدید به شرح نهج البلاغه پرداخته است. علاوه بر آن مسیحیانی نظیر جرج جرداق نویسنده کتاب «امام علی صدای عدالت انسانی» او را ستوده و درباره او گفته اند: «علی به سبب شدت دادگری اش در محراب کشته شد».

انسان کامل

      


           
                   

 

                                                  حضرت محمد(ص)

انسان کامل

                                                 انسان کامل 

برای اینکه به معنی انسان کامل پی ببریم:

ابتدا باید معنی انسان را بدانیم سپس باید در معنی کامل جستجو کنیم و در نهایت به معنی و شاید حقیقت انسان کامل پی ببریم. 

انسان یکی از مخلوقات حضرت باریتعالی است که در قرآن به عنوان اشرف مخلوقات از او یاد شده است.این اشرف مخلوقات بودن آن به چندین دلیل محکم است.اولا خودا در قران آورده است و دلیلی بالاتر از آن نیست و ثانیا اینکه دارای دو قوه ی عقل و اختیار است وثالثا مجموعه ای ازنیروهای متضاد است به عبارتی مجموعه ای است ازآنچه ما بعنوان حیوان وفرشته میشناسیم. همانطور که میدانید ارزش ها با ضد ارزشها هستند که خود را نشان میدهند ودر انسان همین تضادها در درجه ی اعلی ارزش آفرینی میکنند. 

گفته اند وحس میکنیم که انسان جسمی دارد و روحی.جسمی از مادیات که ان برای ما مشهود است و روحی که از معنویات تشکیل شده است واین خود تضادی دیگر است که تمایلات مادی در کنار تمایلات معنوی در مجمو عه ای بی نظیر به نام انسان وجود دارد و تمام انسانها این دو را حس میکنند.  

به دلیل این گستردگی زیاد وتضادهای گوناگون انان شده است مجموعه ای از تمایلات متفاوت که هرآنچه ما میشناسیم ودرک می کنیم را طالب شده است از دنیا تا عقبا. این یعنی اینکه انسان بینهایت طلب است وطلب هم یعنی نیاز وانسان نیازمند به تمام معنی شده است 

درنتیجه تمام انسانها در صدد این هستند که این نیاز ها را هر چه بیشتر برطرف کنند.چه نیازهایشان را بشناسند چه نشناسند.چه بدانند در حال برطرف کردن آن هستند چه ندانند. وکسی در پاسخ به نیازهای انسانی پیشرو است که بیشترین نیاز های خود را برطرف کن. برطرف کردن نیازها متوقف به شناختن تمام نیازها و هم روش وراه برطرف کردن و پاسخ دادن به آنها. وتا اینجا بود توصیفی از تعریف انسان کامل از دیدگاه تعریف انسان. 

حال به معنی و مفهوم کمال میپردازیم. 

همانطور که میدانید ما یک کمال داریم و یک تمام که این دو از هم متفاوت هستند.هر چیزی که تمام میشود یعنی به انتهای خود میرسد و برای آن حد ونهایتی است  هرچند که خیلی خیلی زیاد باشد.ولی چیزی که به کمال میرسد برای آن حد ونهایتی نیست و این خود فضل است. او در سیر کامل شدن (که حی برای آن قائل نیستیم )در حال پیشروی است. 

البته از نظر من کمال در پاسخ دادن به نیازهای یک چیزی تعریف میشود. و هر چه در پاسخ دادن به این نیازها بیشتر پیش برویم در واقع بیشتر به کمال رسیدیم البته در مورد آن نیاز.مثلا ما یک نیاز به عنوان عبادت داریم و هر چه درست تر این نیاز را پاسخ دهیم درواقع در این زمینه بیشتر به کمال رسیده ایم. 

اما همانطور که میدانیم نیازهای انسان بینهایت است و پاسخ دادن به همه ی این نیازها بطور کامل باور نکردنی است واین یعنی اینکه رسیدن به کمال مطلق برای انسان نهایتی ندارد و نشدنی است. 

کمال در این نیست که ما از خودمان راضی باشم بلکه در این است که تا چه اندازه به نیازهای خودمان پاسخ داده ایم. 

دقت کنید که در مورد انسان گفتیم که نیازهای او بینهایت است ونامحدود پس کسی که فقط در پی این است که تنها به چند نیاز محدود خود پاسخ دهد هرگز به کمال نمیرسد.در مورد انسان کمال را تعریف کردن بسیار دشوار است. یعنی نمیتوان نیازهای انسان را بطور کامل شناخت در نتیجه پاسخ دادن به آنها بدون اینکه بدانیم چه هستند بسیار دشوار است. 

برای اینکه بتوانیم به کمال واقعی دست یابیم باید اولا تمام نیازهای انسان را بطور کامل بشناسیم و بعد سراغ راههای پاسخ دادن به آنها باشیم تا بتوانیم به تمام آنها پاسخ دهیم تا شاید به کمال برسیم. 

در مورد اینکه چه کسی نیازهای ما را میداند بهترین مورد همان کسی است که ما را افرید اون چون نیازها را در ما بوجود اورد از هر کسی به نیازهای ما اگاه تر است پس برای شناخت نیاز های انسانی باید به او رجوع کنیم. 

اما خداوند هرگز خود نمیاید تا بصورت حضوری با هماهنگی قبلی برای هر کس نیازهای او را برایش لیست کند تا او در زمینه ی رسیدن به کمال راحت تر باشد نه هرگز اینطور نیست. بلکه انسانها باید خود را خودش بشناسد تا در این زمینه بهتر بتواند به نیازهای خود پاسخ دهد.  

البته خداوند برای اینکه انسانها گمراه نشوند برای انها پیامبران و ائما اطهار را فرستاد تا انسان در این زمینه گمراه نشود و با توجه به هدایات انها و عقل سلیم خود بتواند راه سعادت واقعی را بپیماید. خداوند در ائمه و انسانهای بزرگ هر زمان نیازهای عمومی انسان و راههای پاسخ دادن به انها را قرار داد و در مورد نیازهای خصوصی بر هر انسان است تا نیازهای شخصی خود را بشناسد و با استفاده از  عقل و راهنمایی بزرگان دینی و قران کریم و نهج البلاغه ودیگر راهنماییای ائمه اطها و پیامبران بتوانند به این نیازها پاسخ دهند. 

بهترین الگو برای طی مسیر سعادت پیامبراکرم و امام علی هستند که به اوج قله ی کمال رسیده اند تا انجا که بسیاری از گمراهان انها را نسبت خدایی دادهاند.  

پس برای رسیدن به قله های کمال بر همه ی افراد است که انها را بشناسند تا بتوانند در این زمینه موفق شوند. 

تا اینجا فهمیدیم که برای رسیدن به تعریفی درست از انسان کامل باید تعریف انسان و کمال را بدانیم تا بتوانیم انسان کامل را بشناسیم. برای مطالعه ی بیشتر به کتاب انسان کامل نوشته ی شهید مطهری مراجعه کنید. 

امام عشق

                                                      امام عشق